ღ♥ღدلخوشی ها کم نیست ღ♥ღ

بدون عنوان

همسری توی فرودگاه بغداد به انتظار نشسته و نازنین پسرم از صبح که چشماشو باز کرده در حال شمردن ثانیه هاست برای دیدن پدر . امروز فکر میکردم واقعا این عشق از کجا میاد، چه جوریه که ما زن و شوهرها میتونیم دوری از هم رو تحمل کنیم ولی برای دیدن فرزندمون هر لحظه انگار که هزار ساله ...... وقتی به دل علی و دلتنگیش برای محمدرضا فکر میکنم نفسم میگیره انگار که خودم از پسرم دورم........... همسری ما هر کجا هست خدایا به سلامت دارش............ به همراه گل پسرم همین الان از خرید برگشتیم ، دیشب از توی وبلاگ مامان حناجون دستور پخت یه پیراشکی رو گرفتم و تصمیم گرفت به جای کلم پلو درستش کنم . برای همین هم یه سری مواد باید تهیه میکردم . در ضمن برای...
14 خرداد 1391

بدون عنوان

نمیدونم چمه ، از صبح سرم درد میکنه و الان هم پیشونیم داغه ....... خسته ام ، خوابم میاددددددددددددددد ولی کار دارم و البته بیشتر استرس کارامو دارم . معلومه ساعت 4 بعد از ظهر توی این هوای گرم با چادر و بند و بساط ما خانم ها بری بازار و هی این مغازه و اون مغازه خب گرما زده میشه آدم . خدا رو شکر که ماشین هست وگرنه من چکار میکردم امروز همراه پسری بد اخلاقم ( نمیدونم چرا آقائیش فقط مال توی خونه ست) رفتیم برای بابایی و آجان هدیه خریدیم ، از طرف بابایی هم برای پسرم سوغاتی خریدم چون اولا با این اوضاع بی ارزش شدن پول ما توی عراق اصلا به صرفه نیست اونجا خرجش کنیم به خصوص که همه جنساشون چینی از نوع بدترینشه دوما هم که برای ...
13 خرداد 1391

بدون عنوان

پسری رو مبل خوابش برده بود که بردمش طبقه بالا توی اتاقش . دارم لباسهای همسری رو اتو میکنم و با خودم ترانه های مختلف رو زمزمه میکنم یهو یاد ترانه هایی افتادم که همسری وقتی نامزد بودیم میخوند : دوش دور از رويت اي جان جانم از غم تاب داشت ابر چشمم بر رخ از سوداي دل سيلاب داشت در تفکر عقل مسکين پايمال عشق شد با پريشاني دل شوريده چشمم خواب داشت کوس غارت زد فراقت گرد شهرستان دل شحنه عشقت سراي عقل در طبطاب داشت نقش نامت کرده دل محراب تسبيح وجود تا سحر تسبيح گويان روي در محراب داشت ديده‌ام مي‌جست و گفتندم نبيني روي دوست خود درفشان بود چشمم کاندر او سيماب داشت...
13 خرداد 1391

ارزش انسان..

روزی زنی جوان نزد شیوانا مرد معرفت امد و به او گفت:" همسری دارم مهربان, اما او خواهرانی دارد بد زبان و بسیار کینه جو , هر انچه بد میگویند من تحمل میکنم و انها از سکوت من سوء استفاده میکنند و مرا بیشتر ازار میدهند, احساس میکنم به خاطر تربیت خانوادگی و این که نمیتوانم دهانم را به کلمات زشت باز کنم نسبت به انها کم دارم و از این بابت احساس سر خوردگی میکنم,  چه کنم که از انها کم نداشته باشم! و از شر این احساس بد رها شوم!". شیوانا با حیرت گفت:" همه میتوانند بی تربیت و بی ادب باشند, انها که مودبند چیزی اضافی دارند که به واسطه ان بی ادبی نمی کنند, بی ادب شدن و بی تربیتی کردن ک...
12 خرداد 1391

یادداشت 6

 سلام جوانه ی کوچک من  سن بارداری که تیکر بالای صفحه نشون میده دست کاری کردم و ٤ روز ازش کم کردم .         امروز صبح که از خواب بیدار شدم علائمی دیدم که گذاشتم به پای لانه گزینی جنین ،  البته خیلی از دیدنش شوک نشدم چون دیشب دقیقا خوابش رو دیده بودم و بعد هم توی  خوابم دیدم که دیگه ادامه پیدا نکرده و من حالم خوبه.......  توکل به خدا ، خدا کنه همه چی به آرومی و بدون مشکل طی بشه .  احتمالا فردا باز هم میرم برای تست بتا ، میخوام از سلامت بارداریم مطمئن بشم .  نمیدونم دقیقا توی هفته چندم هستم برای همین هم مراحل بارداری هفته چهارم و پنجم  رو یکجا...
12 خرداد 1391

یادداشت5

 سلام جوانه ی کوچک  الان دیگه توی ماه دوم هستی و کم کم از حالت جوانه بودن در میای و تبدیل به  یک جنین میشی ، یک انسان ، اشرف مخلوقات..................    وقتی بهش فکر میکنم ، میمونم توی قدرت خدا ..............  ان شاالله که سالم و صالح باشی عزیزم .  شروع این دوران برای من همراه با سختی هایی هست که دعا میکنم هرچه زودتر  امورات بر وفق مرادمون بشه . به هر حال درس های من و شرایط کاری بابایی در کنار  این هوای گرم که من اصلا تحملش رو ندارم.................  چند روزه که پهلوهام درد میکنن و یه سری مشکلات دیگه هم دارم که همگی نگرانم  کردند که مبادا کلیه ام دوباره سنگ آورده باشه...
12 خرداد 1391

اولین نوشته برای کودکم...........

  سلام عزیز دلم   سلام جوانه ی کوچک.......   من یه مامان 4 هفته ای هستم و تازه دیشب با baby chek متوجه حضور یه فرشته در   وجودم شدم .   من و بابایی و داداش کوچولوت بیصبرانه در انتظارت بودیم عزیزم .   هنوز به داداشت نگفتم که تو اومدی ، چون دلش کوچولوست و من و بابایی قصد نداریم   فعلا این خبر رو به کسی بدیم.   فرشته کوچولوی من ، دعا میکنم که روزهای خوب و قشنگی رو در وجودم سپری کنی .   خدای مهربون من ، ممنونم که توی قشنگ ترین روزت روز تولد بانو فاطمه زهرا (س) وجودم   رو آشیونه ی یکی دیگه از فرشته هات کردی . ممنون خدای عزیزم.   با تمام وجودم دعا میکنم همه کسانی که چشم ب...
12 خرداد 1391

خیلی کار کردم...........

پارکت خونمون امشب به جون من دعا میکنه . آخه برای اولین بار توی این دو سال حسابی سابیدمشون و تمیزشون کردم . هر چند میدونم اشتباه بزرگی کردم ، با این اوضاع کمرم و وضعیت مچ دست چپم نباید به خودم فشار می آوردم ولی خب چکار کنم پیدا کردن کارگری که بتونم بهش اعتماد کنم برام سخته ، ولی خیلی لذت میبرم الان خونه رو میبینم ، جای میز ناهار خوری رو عوض کردم و گذاشتم همونجایی که همسری دوست داره ، دوتا مبل های سبز باقیمونده از جهازم رو هم گذاشتم جلوی راک که اون هم فضای قشنگ و دلنشینی شد . طبقه بالا هم که دیشب به بهترین وجه تمیز و جا به جا شد . هنوز نتونستم لای جزوه هامو باز کنم . اگر کارهای خونه رو انجام نمیدادم همش تلنبار میشد روی هم ، الان ...
12 خرداد 1391

مهربان باشیم............

مردم اغلب بی انصاف ٬بی منطق و خود محورند٬ولی آنان را ببخش . اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم می کنند ٬ولی مهربان باش . اگر موفق باشی دوستان دروغین ودشمنان حقیقی خواهی یافت٬ولی موفق باش. اگر شریف ودرستکار باشی فریبت می دهند ٬ولی شریف و درستکار باش . آنچه را در طول سالیان سال بنا نهاده ای شاید یک شبه ویران کنند ٬ولی سازنده باش . اگر به شادمانی و آرامش دست یابی حسادت می کنند ٬ولی شادمان باش . نیکی های درونت را فراموش می کنند ٬ولی نیکوکار باش . بهترین های خود را به دنیا ببخش حتی اگر هیچ گاه کافی نباشد. ودر نهایت می بینی هر آنچه هست همواره میان تو و خداوند است نه میان تو و مردم.   ...
12 خرداد 1391

بدون عنوان

پروردگارا آرامش را همچون دانه های برف آرام و بیصدا بر سرزمین دل عزیزترینم ببار. همسرم دلت آروم و شاد تنت سالم پر انرژی باشی عزیزم من به وجود مرد زحمتکشم افتخار میکنم وقتی توی اون هوا نفس میکشی مطمئن باش من اینجا توی هر نفسم گرما و گرد و غبار رو احساس میکنم مطمئنم مثل همیشه از پس مسئولیت هات به بهترین شکل بر میای . دوستت داریم                        م&محمدرضا
11 خرداد 1391